پارت یازده :

زهرا خانوم پرده رو کنار زد و از گوشه پنجره گفت:
-المیرا بیا مادر بخواب خسته ای...
_چشم اومدم...
خدا رو شکر گفتم که خدا زهرا خانومو سر راهم قرار داد...
داخل خونه رفتم ولی لباس هایم را در نیووردم دلم نمی خواست زهرا خانوم جای سوختگی های پشت کمرمو ببینه حوصله توضیح نداشتم...

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۸ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۲۳۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت المیرا در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت کامیار در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی شخصیت کامیار در رمان ماه قلب من اثر فاطمه سیاوشی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • افرا

    00

    💜💜💜💜🍭

    ۳ سال پیش
  • سیتا

    20

    مادره چه مهربونه اخی

    ۳ سال پیش
  • Saghar

    70

    فک کنم المیرا دختر زینب باشه

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.