ماه قلب من به قلم فاطمه سیاوشی
پارت نهم
زمان ارسال : ۱۱۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
روی مبل خانه سام نشستم. به آبمیوه جلوی دستم خیره شدم.
_الی ...
_بله.
_ناهار خوردی ...
پوزخندی زدم و نگاش کردم.
-چقدر درمونده شدی.
_می دونی به خاطر تو چیا کشیدم باندای دور انگشتمو باز کردم و با نفرت زل زدم تو چشاشو گفتم:
-خوب نگاه کن به خاطر نقشۀ احمقانه تو به خاطر
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سیمین
10محشر بود محشر 😍عالی نویسنده. اگه کتاب دیگه ایی نوشتین حتما بهمون بگین
۳ سال پیشسمیرا
30نویسنده مگه کتاب رو کامل ننوشتی؟ و شما نگفتید برای چاپ رفته؟ پس چرا پارتا کمه؟☹️راستی ی وقت اینجوری نمیشه ک تا نصف بخونیم بعد بگین برای ادامه ی رمان بابد پول بدین؟ ولی عجیب رمانت ب دلم نشسته😉🤍
۳ سال پیشفاطمه سیاوشی | نویسنده رمان
نه عزیزم نگران نباشید ❤️
۳ سال پیشسیتا
۲۰ ساله 20فقط خدا کنی کسی رو نکشتن اگه هم کشتن از این طایفه های اهوازی نباشه در غیر این صورت المیرا بیچاره میشه تا رضایت بگیره هر چند حق دارن اگه عزیزشون رو کشتن به ناحق باید مجازات بشن
۳ سال پیشفاطمه سیاوشی | نویسنده رمان
سلام دوستای خوبم 🥰از این جا به بعد داستان کاملا بر اساس واقعیته ممنون بخاطر نگاه زیباتون
۳ سال پیشمهتاب
60سلام نویسنده ممنون عکسارو گذاشتی اما کاش اینم مینوشتی ببینم صنم و بلال چیمار کردن
۳ سال پیشمریم
40به نظر من کسی رو کشتن
۳ سال پیش
مریم القاسی
۲۲ ساله 11خیلی این مدل رمانها رو میپسندم ،واقعا آدم دوسداره ببینه آخرش چی میشه انقد ک شیرینن ممنون از رمانهای خوبتون