ماه قلب من به قلم فاطمه سیاوشی
پارت چهارم :
صبح زود مدارکامو برداشتم و به خونۀ سام رفتم دقیق ساعت ۸ جلوی خونش بودم. باهاش تماس گرفتم و اطلاع دادم که پایین وایسادم. بعد از پنج دقیقه معطلی با ماشینش اومد بیرون و کنارپام توقف کرد.
_الی بیا سوار شو
در جلوی ماشینو باز کردم و کنارش نشستم. اونروز برای پاسپورت اقدام کردیم
مطالعهی این پارت حدودا ۱۸ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۰۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
.
10ممنون نویسنده جان،خداروشکر پارت ها طولانی هست ولی مشکلی که هست اینه که اتفاقات خیلی سریع میگذرن.اگه این مشکل رفع بشه رمان عالی میشه
۳ سال پیشفاطمه سیاوشی | نویسنده رمان
بله عزیزم من خودم خواستم این قسمت کمی زود پیش بره اما وقتی المیرا برمیگرده ایران داستان کمی رو به روال و ارومتر پیش میره اما جذابتر.ممنون از همراهی شما عزیزان و انتخاب داستان من
۳ سال پیشهلی
۱۵ ساله 00عالی هستی
۳ سال پیشRoni
10کمه میگید چرا کمه زیاده میگید چرا زیاده به کدوم ساز شما برقصن؟
۳ سال پیش.
02دوست عزیز کامنت و خوب نمیخونی چرت ننویس،کی گفتم کمه؟ فقط گفتم اتفاقات سریع میگذره:/ یه عینک بزن
۳ سال پیشمینو
30دستت مرسی نویسنده خیلی هیجانی شد عاشق داستان شدم
۳ سال پیشتی تی
40کاش المیرا میتونست فرار کنه ولی جذابه رمان
۳ سال پیشتی تی
40قلم خوب وعالی ممنون نویسنده جان
۳ سال پیش
Maryam alghasi
۲۲ ساله 10دلم میخواد بدونم آخر داستان چی میییشه. خیلی جالبه،یعنی با امیر ازدولج میکنه 🥺