زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت شصت
زمان ارسال : ۹۳۵ روز پیش
انگشت سبابهاش را به سمت خودش میگیرد.
- من؟
با ابرویی بالا انداخته، سر تکان میدهم.
شانهای بالا میاندازد.
- من چیزی نمیخوام.
دست مشت شدهام را بالا میآورم و محکم روی میز میکوبم.
- هدفت چیه؟ کسی مثل تو دستگیره نمیشه! میخوای معامله کنی؟
با دندانهای که روی هم چفت شدهاند و عصبانیت و خشم، به چشمهایش خیره میشوم.
نفس نفس میزنم... ویلیام یک بار صدایم
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
افرا
70وای چقده من ایوان رو دوس دارم لامصب بد کراش زدم روش اصن لعنتی های خفن متوهم😍😂❤❤❤❤
۳ سال پیشالما
150جررررررر🤣فقط ایوان😍🤩 میگه لعنتی های خفن متوهم نمیگید من عاشقتون میشم😂🤣🤣بعدم میگه باشه نمی خندم😂🤣🤣🤣
۳ سال پیشTaniya
۱۶ ساله 150بعد از میلاد(طالع دریا) کراش ابدیم ایوان لعنتی خیلی خوبه😂😂
۳ سال پیشفریبا
80واییی قتل یازدهم! درست وقتی پلیس همه حواسش بهش بود و تحت نظر داشتش ایوان عاالیه
۳ سال پیش
شانلی
۱۶ ساله 40وای این ایوان چرا اینقدر خفن و باحاله 🤩😂😂😂