پارت شصت

زمان ارسال : ۹۳۵ روز پیش

انگشت سبابه‌اش را به سمت خودش می‌گیرد.
- من؟
با ابرویی بالا انداخته، سر تکان می‌دهم.
شانه‌ای بالا می‌اندازد.
- من چیزی نمی‌خوام.
دست مشت شده‌ام را بالا می‌آورم و محکم روی میز می‌کوبم.
- هدفت چیه؟ کسی مثل تو دستگیره نمی‌شه! می‌خوای معامله کنی؟
با دندان‌های که روی هم چفت شده‌اند و عصبانیت و خشم، به چشم‌هایش خیره می‌شوم.
نفس نفس می‌زنم... ویلیام یک بار صدایم

727
380,033 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • شانلی

    ۱۶ ساله 40

    وای این ایوان چرا اینقدر خفن و باحاله 🤩😂😂😂

    ۳ سال پیش
  • افرا

    70

    وای چقده من ایوان رو دوس دارم لامصب بد کراش زدم روش اصن لعنتی های خفن متوهم😍😂❤❤❤❤

    ۳ سال پیش
  • الما

    150

    جررررررر🤣فقط ایوان😍🤩 میگه لعنتی های خفن متوهم نمیگید من عاشقتون میشم😂🤣🤣بعدم میگه باشه نمی خندم😂🤣🤣🤣

    ۳ سال پیش
  • Taniya

    ۱۶ ساله 150

    بعد از میلاد(طالع دریا) کراش ابدیم ایوان لعنتی خیلی خوبه😂😂

    ۳ سال پیش
  • فریبا

    80

    واییی قتل یازدهم! درست وقتی پلیس همه حواسش بهش بود و تحت نظر داشتش ایوان عاالیه

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید