توپاز آبی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۱۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
شمیم سر به زیر انداخت و محزون لب زد:
- میدونم، همون روز که گفتی مادرم به وفاداری خیلی اهمیت میده و بعد فوت پدرت ازدواج نکرده شستم خبردار شد که این قضیه سنگ جلو پامون میندازه!
- خیالی نیست، راضیش میکنم. تو غصه نخور!
***
ساعت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
...
00عالی