منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و سوم :
خیلی سرعتش بالا بود.
قلبم رسما تو جورابم میزد جوری بع دستگیره چنگ زده بودم که دستم درد گرفته بود.
نفس نفس میزدم.
صد بار ذکر گفتم و دست به دامن تمام مقدسات شدم که زنده برسم خونه.
_یا خدا...یا الله...یا مریم مقدس...یا پسر مریم مقدس...یا تمام مقدسات.
نفس نفس زنون زمزمه کراین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۳۷ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
..
00😂😂😂😂