پارت پنجاه و یکم

زمان ارسال : ۹۴۶ روز پیش

کمی جلوتر می‌روم و رز را می‌بینم که از آن سر راهرو، به سمتم می‌دود.
به من که می‌رسد، نفس نفس زنان با انگشت سبابه پشت سرش را نشان می‌دهد.
- هکرا رسیدن.
جدی باشه‌ای می‌گویم.
- می‌تونی بری اتاق هکرا!
- ولی گفتن که باید...
حرفش را قطع می‌کنم.
- گفتن که گفتن!... تو هم هکری، وسایلت رو جمع کن و برو اون اتاق.
اتاق را نشانش می‌دهم و او همراه با تکان دادن سر، به سمت اتاق می‌رو

727
380,689 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هستی

    40

    درجریانید ما پارت میخوایمممممم

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید