ترس از ارتفاع به قلم مبینا حاج سعید
پارت سوم
زمان ارسال : ۱۱۵۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
گوشیم رو از جیبم بیرون کشیدم و صفحهش رو نگاه کردم. اسم حامدی روی گوشی افتاده بود. با یادآوری ماشینم، لبخند پهنی روی لبم نشست و تماس رو وصل کردم. گوشی رو کنار گوشم گذاشتم و درحالی که تکیهم رو از پنجره میگرفتم، گفتم:
- سلام، بله؟
زیر چشم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
تینا
30تراژدی یعنی تیک تاک تو خیلی جاها مثلا مافیا تراژدی خودشونو دارن یا خیلی خلفکارا... بعضیا تراژدیشون کشتن نیست بعضیا کلا متفاوتن... بعضیا قوانینو تو چار چوب خودشون تصویب میکنن بعد اسم تراژدی میگیره...