رکوئیم زندگی به قلم آمنه آبدار
پارت یازده
زمان ارسال : ۱۱۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
نگاهم را با درد از حاجی بابا گرفتم و برگشتم.
عرشیا با اخم دستهایش را پشتش قفل کرده بود و به کتابهای داخل قفسه نگاه میکرد.
کار همیشگیاش بود...
دلم از همین الان تنگش میشد. حالا که هنوز هم محرم بودیم و دلم پر میزد در آغوشش بگیرم. حفظ غرورم حسرت میشد میدانستم.
پارتگذاری رمان به اتمام رسیده است و به علت ویرایش تا زمان اتمام ویرایش دیگر امکان مطالعه آن را ندارید.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
اسرا
40عزیران این احتمال که عرشیامیمره ممکن ناپدیدبشه ولی ازاول مقدم پارت ۲یه اتفاقی واسه عرشیامیفته برای اونایی که میگین نمی خون چون عرشیامیمره دارم میگم
۳ سال پیشHesel
30من اصلا به ذهنم نرسیده بود که عرشیا میمیره چون دوستان گفتن رفتم پارت اول رو چک کردم و چون از خانواده عرشیا (فارابی) نام برده امکانش هست که واقعا بمیره
۳ سال پیش.
70میشه بگین کی گفته اصن این عرشیا میمیره؟؟؟
۳ سال پیشبهار♡~
۱۴ ساله 50کسی نگفته بعضیا حدس میزنن..
۳ سال پیشلی لی
70یعنی میشه عرشیا نمیره و اخر رمان عرشیا و سروه بهم برسن؟🙁
۳ سال پیشBlack
60رمان بینهایت قشنگه نویسنده جون خسته نباشی ولی عزیزم پارتا خیلی کوتاهه یکم بلند ترش کن 💋
۳ سال پیشساغر
64فک کنم عرشیا بمیره چون قسمت اول گفته بود از خانوم و آقای فارابی بازجویی کردن...فامیلی اینام فارابیه دیگه
۳ سال پیشسحر
130رمانشو دوست دارم عالیه
۳ سال پیشZ
211به نظرم عرشیا نمیمیره اگه میمرد عکسشو نمیذاشتن که😂امیدوارم نمیره🙁
۳ سال پیش---
440این پارت نصفش شعر بودا:/
۳ سال پیش،
250دلم برا سروه میسوزه😢
۳ سال پیش
فریبا
90به نظرم ارشیا میمیره ولی این ظاهر داستان هست شاید این مرگ یع صحنه سازی هست