منفی چهار (4-) به قلم مرجان فریدی
پارت هجده :
با دهن باز به سمتش چرخیدم.
چشمام اندازه توپ تنیس شد
_تــــــو!
چشمکی زد و کلاهم و بالا اورد و نشونم داد.
_من گفتم بهت زنگ بزنن!
به سمتش رفتم،عصبی دستام و به کمرم زدم.
_بده کلاهمو!
سرش و کج کرد و با انگشت سبابش کلاه و رو هوا گرفته بود
به سمتش .قدم برداشتم که یاین رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد.
مطالعهی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۵۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
بی نام
00عالی👌🏻👌🏻👌🏻