رکوئیم زندگی به قلم آمنه آبدار
پارت نهم
زمان ارسال : ۱۱۶۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
از خیابان که خارج شدیم، دور برگردان را رد و راهش را دور کرد.
- تو خواستی اون خبر منتشر بشه؟
با تعجب سرم را بالا کردم و نگاهم را به آینه جلو دوختم.
تمام حرکاتم را زیر نظر گرفته بود... سکوت طولانی را جایز ندانستم و بی آن که نگاه بدزدم، شانهای بالا انداختم و گفتم: نه ولی فرقپارتگذاری رمان به اتمام رسیده است و به علت ویرایش تا زمان اتمام ویرایش دیگر امکان مطالعه آن را ندارید.
فادیا
641رمان قشنگیه امیدوارم سروه تا آخر همینطوری غرورش رو حفظ کنه وکم نیاره ما دخترا همیشه از طرف احساسمون ضربه خوردیم گاهی باید برای غرورمون بجنگیم امیدوارم سروه تا آخر داستان همین شخصیت محکم رو داشته باشه