پارت هشتاد و نهم :



خجالت زده چشم‌هام رو محکم روی هم فشار دادم و از جام بلند شدم تا فرار کنم که گوشه‌ی آستینم رو گرفت و درحالی که دوباره روی تاب می‌نشوند با خنده لب زد: خیلی خب بشین اذیتت نمی‌کنم؛ باهات کار دارم. 

آب دهنم رو با زور و زحمت قورت داد و ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.