پارت نود :



اخم‌هام رو گیج توی هم کشیدم و با قیافه‌ی جمع شده لب زدم: همچین کاری نمی‌کرد؛ داشت بهم می‌گفت قرمزی. 

متعجب از حرفم، هنگ یه تای ابروش رو بالا انداخت و گفت: قرمزی دیگه چیه؟ بابا داشت ابراز علاقه می‌کرد.

حرصی پشت چشمی براش نازک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.