پارت بیست و سوم :

در اتاق و اروم باز کردم و از اتاق خارج شدم‌
پشت سرم اومد۔
-خارج از شهریم۔۔۔میرسونمت۔
بی جواب اروم به سمت انتهای راه رو میرفتم۔
من کل باورام و از دست داده بودم۔
کل زندگیم۔۔۔یه دروغ بود۔
از عمارت عجیب و چند صد سالش خارج شدیم۔
سوت و کور بود۔۔۔فقط صدای پارس سگا سکوت باغ و میشکست۔
در ماشین مدل بالای مشکی رنگی و باز کرد و نشست۔
اروم در و باز کردم و نشستم
اخم کرد

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۲۵۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان به طعم خون رمان به طعم خون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Hana

    70

    خدایی فک کن این قدرتو داشتی چیکارا میکردی خییلی خوبع😂😂😂قشنگ همه چیو تباه میکردم ینی😂✌️هی اینو جابه جاکن حافظه اینو پاک کن اینکارو بکن اونکارو بکن چ حالی میداد😂🚶 ♀️مااااچ بارون بتون قشنگا💗🍭💋

    ۳ سال پیش
  • MehrAna

    50

    خیلی حس خوبیه صد در صد 😂 فک کن ذهن همه معلمارو برا امتحان پاک میکردی راحت میشدی😂خدایااااااا پس ما چی؟😂😪

    ۳ سال پیش
  • MehrAna

    30

    واااااای عالی بوووووووووووووووووووود😍❤

    ۳ سال پیش
  • Leily

    60

    جرررر ، واقعیتو بهش گفت باور نکرد ، اگه بگه یه خوناشام زده گوشیتو پکونده چه میکنه! فقط اونجا که مادربزرگه رو معلق برد تو خونه دختره جیغ کشید عالییییییییی بود واقعا خسته نباشی گل کاشتی

    ۳ سال پیش
  • سحر

    ۱۶ ساله 90

    اووووف عجب خفن شدههههه فوق العاده بووود ینیییی عاللیییییی دمتگرم مرجانی مرسی ازت تو فوق العاده اییییی بهترین نویسندههه 😍😍😍😚😗

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.