پارت بیست و یکم :

بی‌اهمیت به تحسین و آفرین‌هایی که نصیب تاژ می‌شد از او روی برگرداندم و سعی کردم از مراسم لذت ببرم ولی میهمانی برایم خسته کننده شده بود. آفره پشت سرم و دور از من در کنار سایر خدمتکاران ایستاده بود و هیچ هم صحبتی نداشتم. ساعتی به تماشای تردستان گذراندم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.