تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجاه و پنجم :
متعجب یه تای ابروم رو بالا انداختم که خانم توفیقی خندهی کوتاهی سر داد و دوباره گفت: زری جان دو تا پسرم دارن.
با این حرفش، برادرش که داشت چاییاش رو میخورد، قند داخل گلوش پرید و به سرفه افتاد.
پوزخندی نثارشون کردم و بیتوجه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پریسا
00شِت😐😑😕