تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجاه و چهارم :
- سلام، خسته نباشید! آیه جان مامانت کجاست؟ من رو صدا کرد اینجا اما خودش نیست.
نگاهم رو آروم از مرد چهل، چهل و پنج سالهی روبهروم گرفتم و به آیهی کپ کرده سوق دادم که متعجب سر تکون داد و با لبخند هولی گفت: دایی؟ دایی جون خیلی خوش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سوگل
230ععع هممون فک کردیم منظور آیه آمینه حالا فمیدیم داییشه چ تو ذوقمون خورد خدا وکیلی🤣