پارت چهل و هشتم :



با بغض دوباره ازش فاصله گرفتم و خیره‌ی قیافه‌ی خونسردش لب زدم: اصلا؟ معراج اصلا؟ فقط سایز دور کمر دختره رو بهم نگفتی، اون وقت میگی اصلا؟ ایشالله کور بشی تو، چشم‌هات از کاسه دربیاد! شوهر نکردم نکردم، آخر سر یه چشم چرونش گیرم اومد.

...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.