پارت چهل و چهارم

زمان ارسال : ۱۴۳۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

چشمانم کم کم گرد شد و بلند و با تعجب گفتم : چی؟!


او هم خیلی عادی و باز هم با لحن دستوری گفت : گفتم برگرد لباست رو بده بالا.


باز هم کرم درونم فعال شده بود.

با ادا و اطوار، لبم را گزیدم، یک دستم را مانند خاله زنک ها ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.