تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت پنجاه و سوم :
پوزخند حرصی به حرفهای آیه زد و با اعتماد به نفس تمام، نگاهش رو از من به اون سوق داد و لب زد: خسته نشدی انقدر ضایع شدی؟ تو که میدونی بعدا جواب همهی این حرفها رو از آمین میگیری چرا ادامه میدی؟ خوشت میاد میونت رو با داداشت خراب کنی؟ < ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
..
00عالی ممنون ازنویسنده محترم به نظرمن آمین اولش عاشق مریم شده شایدعاشق هم نه وابسته بعدوقتی متوجه قصدمریم یاازکارهای بابای مریم باخبرشده اینجوری میخوادانتقام بگیره بازم ممنون ازنویسنده محترم خسته نباشید