پارت چهل و ششم :



باز هم بی‌حرف فقط نگاهش کردم که وقتی دید جواب نمیدم، پوکر سرش رو خم کرد و خیره به معراج لب زد: پیس پیس پیس خره.

متعجب سرم رو سمت معراج برگردوندم که نگاهش رو به فریاد دوخت و سرش رو به نشونه‌ی چیه تکون داد؛ پسر دایی‌اش هم با نیم نگا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.