پارت یازده :

اما رنگ و روی پریده و چشمای ناباورش برعکسش و میگفتن.
دستش پایین اومد.دستاش میلرزید و فکش منقبض شده بود.
پسر کناریش با تعجب گفت:
-چیکار میکنی؟
تئو نمیتونست حرف بزنه دندوناش روی هم قفل شده بودن.
سنگ و به سختی ب سمت صورت خودش برد و محکم ب وسط پیشونیش کوبیدش.
پسر قد کوتاه و کچل کنارش دادی زد و بازوی تئو رو گرفت ک تئو دستی ک باهاش سنگ خونی و گرفته بود و بالا برد و ب سر دوستش کوب

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۲۹۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان به طعم خون رمان به طعم خون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Leily

    30

    پارتا خیلییییییییی خوبن عالی بود مثل همیشه خسته نباشی

    ۴ سال پیش
  • MAHSA

    30

    عالی بود❤

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.