پارت نهم

زمان ارسال : ۱۲۳۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

امین فکش را منقبض کرد و رنگش از فرط عصبانیت سرخ شده بود که ندیمه‌ای صدایش را بالا برد:
- ارباب... آقای دکتر و خانومشون تشریف آوردن.
نفسش را بیرون داد و سر جنباند:
- راهنمایی‌شون کن داخل.
دستی به یقه‌ی پیراهن سفیدش کشید و در حالی که سعی داشت آرامشش را حفظ کند سمت مهمان‌خانه رفت. طولی نکشید که کاوه و همسرش وارد شدند. روی مبل‌های سبز رنگ نشستند و ندیمه در سینی کوچک نقره‌ای لیوان


شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار)

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • من

    00

    چه بده که کلا خاندان ارباب تو یک عمارت زندگی می کنند اونوقت هی ارباب و نینای باهم خلوت میکند و این امید فضول اوناست و چشمش به نینای أه

    ۳ سال پیش
  • دریا

    00

    انگار اون همه سرتقی نینای پیش امین گم میشه میره کلا

    ۳ سال پیش
  • زهرا

    ۱۶ ساله 10

    ینی ممکنه که امید به نینای علاقه داشته باشه🤨😬🤷🏻 ♀️

    ۳ سال پیش
  • Md

    10

    حتما امید برای نینای یا امین نقشه هایی داره که از شنیدن صدای خنده هاشون اینقد ناراحت میشه

    ۳ سال پیش
  • Mari

    ۲۰ ساله 10

    چیشده یعنی ارباب رو رو اشتباه گرفته یا واقعا ماموری چیزی هس?😳😳

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.