پارت سی و ششم :



متعجب از حرفش جفت ابروهام رو بالا انداختم و با نیم نگاهی به سر تا پاش زمزمه کردم: شوهر من؟ عباس سرمدی؟ 

سرش رو به نشونه‌ی تایید تکون داد و بله‌ی آرومی گفت که خنده‌ی بی صدایی سر دادم و درحالی که چادرم رو جمع می‌کردم لب زدم: والا تا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.