تنها گناه ام مادر بودن است به قلم نسترن قره داغی
پارت سی و ششم :
متعجب از حرفش جفت ابروهام رو بالا انداختم و با نیم نگاهی به سر تا پاش زمزمه کردم: شوهر من؟ عباس سرمدی؟
سرش رو به نشونهی تایید تکون داد و بلهی آرومی گفت که خندهی بی صدایی سر دادم و درحالی که چادرم رو جمع میکردم لب زدم: والا تا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ترانه
50نمیدونم اصلا پیش بینی این رمان خیلی سخته شاید آمین هم آدم خوبی نباشه به قول خود زری هیچ آدمی واسه راضی خدا کاری نمیکنه خود آمین هم که اینو تایید کرد شاید همین آمین هم در آخر چیزی از زری بخواد🚶🏻 ♀️