پارت چهارم

زمان ارسال : ۱۲۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

نور آفتاب پلک‌های غرق در خواب نینای را از هم باز کرد و با تابش مستقیم خورشید به چشم‌هایش، صورتش را جمع کرد و دستش را بالا گرفت. غلتی زد و کش و قوسی به تنش داد. نگاهش به جای خالی کوکب افتاد و از جا بلند شد. پنجه میان موهایش فرو برد و همانطور که انگشت‌‌هایش رقص‌کنان از لا به لای خر

شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار) شخصیت رایمون در رمان فرار از سنت اثر صدیقه سادات محمدی(نگار)

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • من

    00

    اوففف چه شود تازه داستان شروع شد

    ۳ سال پیش
  • Mari

    ۲۰ ساله 21

    مثل همیشه گل کاشتی نگار جووون😍😍

    ۴ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.