فرار از سنت - VIP به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سوم
زمان ارسال : ۱۲۵۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
دختر کرمعلی خان را چند مرتبهای در مهمانیهای خانها و خانزادهها دیده بود. دختری قد بلند و فربه بود، به خاطر هیکل درشتی که داشت چند سالی از سن و سالش بیشتر نشان میداد. سبزه رو و با گیسهای بلند مشکی و لبهایی درشت و بینی گوشتی. اخلاق تند و نگاه متکبری داشت و یکی دو بار دید
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
دریا
00ای جان این آقا امین که اینطوری دلش واسه نینای رفته بزار بعد ازدواج چند تا از اون حاضر جوابیاش نصیب خودش بشه ببینیم بازم بهش میخنده همینجوری یا نه
۳ سال پیشمن
00اوه آدم واقعا نباید از اول آدمارو قضاوت کنه فکر کردم شاه صنم چقدر بی شعوره الان بهش حق نمیدم ولی درکش میکنم از اونور ایمانو مهربون می دیدم نگو خودش مایع عذاب بوده😑☹️
۳ سال پیشن
20چه رسم بدی😕 حالا ارباب هم دو تا داداش داره. یعنی اگه بمیره نینای چی میشه؟
۳ سال پیشmari
۲۰ ساله 00باید زن ایمان بشه،فک کنم فرار میکنه از سنت و زیر بار این***نمیشه، ماجراها ازاونجا شروع میشه بنظرتون چه اتفاقایی میفته? 😍😍😍
۳ سال پیشزهرا
۱۶ ساله 20اه اه این دیگه چه رسمیه نینای یه طرف شاه صنم یه طرف اینجوری که نمیشه آخه همه یجوری دارن غصه میخورن بیچاره کوکب💔😑
۳ سال پیشMari
۲۰ ساله 21تا اینجا ک خیلی خوب وعالی پیش رفتی😘،😘هر کی این رمان رو نخونه سرش کلاه رفته😃😃
۳ سال پیش
نه
00خوبه