پارت یکم

زمان ارسال : ۱۰۶۵ روز پیش

مقدمه:
اسیر شده‌ام من به چشمان سیاهت
به برق آن نگاه آشنای پر تمنایت
قلبم میان سینه می‌کوبد
وقتی می‌بینم آن رخسار زیبایت
سکوتی سهمگین در فضای عمارت حاکم بود، صدای عوعوی سگ‌ها و زوزه‌ی شغال‌ها به گوش می‌رسید. نور مهتاب از پنجره‌ی اتاق به داخل سرک کشیده و انگ
330
184,588 تعداد بازدید
483 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • دختر تابستون

    00

    عالی

    ۳ هفته پیش
  • عالی

    00

    خوب بود

    ۲ ماه پیش
  • فرح

    00

    بینظیره

    ۲ ماه پیش
  • حسین

    00

    خیلی رمان خوبیه

    ۲ ماه پیش
  • sami

    ۱۴ ساله 00

    پارت هاش کوتاه

    ۳ ماه پیش
  • علیرضا

    00

    عالیه

    ۳ ماه پیش
  • سما

    00

    خوب

    ۴ ماه پیش
  • فاطی

    00

    عالی بود

    ۵ ماه پیش
  • شیدا

    00

    عالی

    ۵ ماه پیش
  • Negin

    00

    عالی

    ۷ ماه پیش
  • السا

    00

    عالی

    ۷ ماه پیش
  • لاالرل

    00

    رللز

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    خوبه

    ۷ ماه پیش
  • هانیه

    00

    خوب

    ۸ ماه پیش
  • الل

    00

    عالی

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید