به طعم خون - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت دوم :
موهام روی صورتم ریخته.
گرد و خاک میره تو چشمم.
حالا دیگ کامل چشمام و میبندم.
دستاش دور کمرم حلقه میشه با یه دست بلندم میکنه.
نمیدونم کیه و کجا میره...فقط گریه میکنم.
مثل بابا قد بلنده...ولی بابا نیست...
بابا دستاش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرزو
00رمان خیلی خوبیه