پارت دوم

زمان ارسال : ۱۲۹۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

موهام روی صورتم ریخته.
گرد و خاک میره تو چشمم.
حالا دیگ کامل چشمام و میبندم.
دستاش دور کمرم حلقه میشه با یه دست بلندم میکنه.
نمیدونم کیه و کجا میره...فقط گریه میکنم.
مثل بابا قد بلنده...ولی بابا نیست...
بابا دستاش گرمه این قدر سرد نیست
بابا ک کتونی سفید نمیپوشه.
من و روی نیم کت میزاره.
با دستم چشمام و میمالم سعی میکنم با گریه چشمام و باز کنم.
دستش و رو موهام حس می


رمان به طعم خون رمان به طعم خون

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • عالییی

    00

    مثل همیشه عالی بوددد😭🥹

    ۸ ماه پیش
  • ناشناس

    00

    عالی

    ۹ ماه پیش
  • نیوشا

    00

    رمانشششش عااالیهههه

    ۱۰ ماه پیش
  • اتنا

    01

    داره جالب میشه

    ۱۲ ماه پیش
  • حدیث

    00

    تازه شروعش کردم جالبه

    ۱ سال پیش
  • مهدیس

    01

    پارت ها خعلی طولانی اند کوتاه تر شوند ممنون از توجه تان

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.