مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت دوم
زمان ارسال : ۱۲۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
نیهان کناری ایستاده و با لبخند ملیحی به عروس و داماد چشم دوخته بود که ستاره گفت:
- خیلی خوشحالم که عمو حامد بالاخره سر و سامون گرفت، همیشه نگرانش بودم!
نیهان چشم از روبرو برداشت و رو به ستاره لب باز کرد:
- چرا نگران؟!
ستاره ز ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
بهار
00خوبه