پارت ششم

زمان ارسال : ۱۳۰۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

پام رو روی اون یکی پام انداختم، قند رو توی دهنم پرت کردم در حالی که فنجان چای رو به لبم نزدیک می‌کردم، گفتم:

- ولی دلم براش سوخت. به نظرت این یارویی که می‌گفت کی هست؟

سیاوش شونه‌ای بالا انداخت و سرش رو به تکیه‌گاه کاناپه تکیه داد. با خستگ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.