مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت هشتاد و پنجم
زمان ارسال : ۱۰۸۸ روز پیش
به میثم تقریبا از حال رفته روی تخت گوشهی اتاق خیره شدم و با نیم نگاهی به تخت دیگهی اونور اتاق توی جام جابهجا شدم.
مثل اینکه امشب رو باید روی کاناپه بخوابم؛ اونجا هم بمونه برای نیاز که از حموم اومد بخوابه.
با نیم نگاهی به لباسهای تمی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آلا
80نیاز خورد زمین میثم بلن نشد ، نیاز جیغ کشید میثم بلن نشد ، اندددددد باید ت لحظه حساس بلندمیشد؟؟؟😐