پارت هفتاد و هفتم

زمان ارسال : ۱۲۴۷ روز پیش

خانه غرق در سکوت و تاریکی بود و تنها نور آباژور، اتاق مطهره را کمی روشن کرده بود. بی‌حوصله و غمگین کنار پنجره‌ی اتاقش چمباتمه زده و فکرش پر کشیده بود به گذشته... بیست سال هم نداشت که مُهر طلاق به شناسنامه‌اش خورده بود و او با تنها پسرش ساکن این خانه شد؛ تک فرزند خانه بود و تمام آ
1393
277,950 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • صبا

    50

    داره برمیگرده پیش محسن عالی بود

    ۳ سال پیش
  • ثمین

    132

    حدس میزنم همکار رضا محسن و اینم مجبور میشه کار کنه

    ۳ سال پیش
  • Sahar

    ۱۶ ساله 40

    فک نکنم آخه محسن کافی نت داشت🙄ولی بازم نمیشه پیش بینی کرد باز محسن می بینه یانه 🤷🏼 ♀️

    ۳ سال پیش
  • آرام

    80

    مرسی این پارت طولانی تر بود

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید