پارت هفتاد و چهارم

زمان ارسال : ۱۲۵۰ روز پیش

با صدای زنگ گوشی چشم باز کرد؛ چند مرتبه پیاپی پلک زد و صفحه‌ی گوشی را نگاه انداخت. اسم نگار که با تصویر خندانش ذخیره شده بود روی صفحه‌ی گوشی به چشم می‌خورد. بی‌حوصله گوشی را روی سایلنت گذاشت و گوشه‌ای انداخت؛ روی تشک غلتید و نگاهش دور تا دور اتاق چرخید. 
ساعت روی میز، ساعت
1393
277,922 تعداد بازدید
842 تعداد نظر
97 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نفس

    70

    بدبخت نسیم خدا کنه ازدواج نکن سپهر اهل زندگی نیس نسیم بدبخت میشه نه غیرت سرش میشه نه هیچی این سپهر

    ۳ سال پیش
  • ^_^

    30

    آخر عاقبتش میشه طلاق با بچه که مامان بابا هم کلی بهش غر میزنن نگین که مشکل از خودشون بوده واقعا که 😲😲😠😤😢

    ۳ سال پیش
  • صبا

    70

    طفلک نسیم سپهرلیاقتش نداره یا نویسنده طوری پیش برو که سپهرونسیم بعدعروسی خوشبخت شن این مونا خانووووم بسوزه😂😂😂😂👌👌👌👌👌

    ۳ سال پیش
  • آرام

    70

    خاک بر سر سپهر

    ۳ سال پیش
  • بنده خدا

    150

    بدبخت خانواده نسیم😢😢این قدر بدم میاد از اینا ک برای خریدن آبروی بچشون و شوهر و...با زندگی ی نفر دیگه بازی می کنن😑😐

    ۳ سال پیش
  • نرگس

    110

    اول جز وا جز بشه پریدخت پشت سرشم سپهر😑مهدخت چیشد یکمم از عسل اینا بگیدا

    ۳ سال پیش
  • ثمین

    80

    واقعا ک فقط ب فکر پسر خودشه نمیگ دختر مردم بدبخت میشه...بیچاره ناصر😢

    ۳ سال پیش
  • الناز

    160

    اههههه ایناچرا اینجوری میکنین اصلا حواسشون به نسیم نیست که داره بدبخت میشه اینم بگم همه چی از گور اون پریدخت بلند میشه اگه این وصلت رو بهم نزده بود الان نسیم ازدواج کرده بود مطمئنم با سپر خوشبخت نمیشه

    ۳ سال پیش
  • Ftmh

    150

    فقط میتونم بگم متاسفم واسه همچین پدر مادرایی که اینجور طرز فکرایی دارن بدبخت نسیم منو بگو که اون اوایل دلم برای سپهر میسوخت

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید