پارت چهل و نهم

زمان ارسال : ۲۰۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

فصل_چهار


جدال وطن


اذن رفتن را که از حزبی‌ها گرفتن، تاته با چوبدار عراقی صحبت کرد و همه‌ی گوسفندهای خودمان و دیگر همسایه‌ها را یک‌جا فروخت. قبل از این‌که چوبدار بیاید، بزغاله‌ی کوچکی که همین اواخر به دنیا آمده بود را بغل گرفتم، چشم‌هایم را بستم و صورتم را به گوش‌هایش کشیدم. دستم روی مو‌های نرم و کوتاهش حرکت می‌‌کرد و بزغاله که انگار بوی جدایی را شنیده باش

80
24,175 تعداد بازدید
65 تعداد نظر
113 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید