پارت سی و دوم :

از آمدنم پشیمان شده بودم، عاطفه میز کار حداد را به من نشان داد:

_ این برگه‌ها رو نگاه کن، تمام نوشته‌های خطش شده شعرهای عاشقانه...

و چه‌قدر حداد عشق را می‌شناخت! و چه‌قدر به من عشق ورزید! حداد هیچ وقت عاشق من نبود...او فقط هوس داشتن مرا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.