پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۴۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه




در حال پیچاندن پیچ گفت:
-بیکارم مگه خودم‌و درگیر کنم. تو خر بودی.
زهرا دستش را لای موهای کُرکی شهیاد انداخت و در حال بالا دادنشان گفت:
-منم از این حرفا زیاد زدم. حالا جونم در میاد واسه بچه‌ام.
-من چون یه جون دارم دو دستی دادمش به داداشت. مگه نگفتی بی‌احساس؟ بچه بیاد وسط، همون یه ذره احساسمم نابود می‌شه.
می‌دانست شیدانه مسخره می‌کند. به همان روش هم جوابش را

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نسترن

    00

    زیبا

    ۵ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    مرسی عزیزدل

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.