پارت هفتاد و پنجم

زمان ارسال : ۱۱۰ روز پیش





مقابل روشویی ایستادم و آب رو باز کردم. اینقدر مشت مشت آب توی صورتم پاشیدم که نفسم بند اومد. احساس کردم زیر آب رفتم و دارم خفه می‌شم.
اسم آب باعث شد چهره‌ی تو مثل قرص ماه وسط آسمون بالا بیاد. با اینکه چشمات هنوز سرخ بود ازم، اما دلم سفت شد. فکرمو که جمع کردم، سرمو زیر شیر گرفتم و از دستشویی اومدم بیرون. تا چشم علی‌رضا بهم افتاد نگران خیسی سر و صورتم شد. سعی کردم عادی رفت

92
23,148 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید