پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۱۷ روز پیش






دستش را از پشت صندلی دور شانه‌ی شیدانه انداخت. نگاهشان روی یکدیگر زاویه‌دار شد:
-دل منو فقط تو می‌بری.
چانه‌ی امیرطاها را کَند:
-از بچه‌گی چتر شدی سرم گول خوردم دیگه.
-گولت زدم ناکس؟
ابروهایش را تیز بالا انداخت:
-گول‌مو خوردی.
خندید، اما فرصت نکرد چیزی بگوید. رها رسید با خدمتکاری که یک سینی برخلاف سینی‌های بزرگ دیگر دستش بود.
آن‌را

92
23,113 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید