پارت هفتاد و یکم

زمان ارسال : ۱۷۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه




به هوای رفتن به سرویس بهداشتی از کنار امیرطاها بلند شد تا رادمهر را خِفت کند. اما مگر امیرطاها می‌گذاشت در آن مجلس شلوغ و با وجود رادمهر تنها بماند. دست که دور کمرش انداخت و راه افتاد، پوفی کرد توی دلش. اندکی از هوایش به صورت امیرطاها خورد:
-دستشویی بهانه‌ بود. نه؟
نگاهی از کنار چشم به امیرطاها انداخت:
-نه که مِلک بابامه، می‌خواستم توش شیرجه برم‌.
-تو بیا رو ق

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.