پارت هفتاد و یکم

زمان ارسال : ۱۲۰ روز پیش




به هوای رفتن به سرویس بهداشتی از کنار امیرطاها بلند شد تا رادمهر را خِفت کند. اما مگر امیرطاها می‌گذاشت در آن مجلس شلوغ و با وجود رادمهر تنها بماند. دست که دور کمرش انداخت و راه افتاد، پوفی کرد توی دلش. اندکی از هوایش به صورت امیرطاها خورد:
-دستشویی بهانه‌ بود. نه؟
نگاهی از کنار چشم به امیرطاها انداخت:
-نه که مِلک بابامه، می‌خواستم توش شیرجه برم‌.
-تو بیا رو ق

92
23,116 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید