پارت شصت و نهم

زمان ارسال : ۱۲۴ روز پیش





از جواب‌های شسته رفته‌ی شیدانه و صورت اخم‌گرفته‌اش خوشش آمد:
-حتما من بلد نیستم.
-تو خوش‌بینی! زیاد رو می‌دی به مردم.
دندان‌هایش را بهم سایید. دوست داشت گردن سفید شیدانه را زیر لب بگیرد و توی دهان بچرخاند:
-شُل بودم عروس ننه‌ام نمی‌شدی.
فهمید بیشتر از کیف کردن دارد حرص می‌خورد‌‌. معلوم بود همچنان رادمهر توی نخش است و از دستش کفری‌ست:
-حالا رگ

92
23,093 تعداد بازدید
109 تعداد نظر
122 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید