پارت پنجاه و نهم

زمان ارسال : ۲۰۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

فصل۶


از بین ماشین‌ها لایی می‌کشید و چهارراه‌ها را پشت سر می‌گذاشت. خوبی موتورسواری فرار از شلوغی و بوق‌بوق مکرر بود. چراغ‌قرمز‌ها که افسارش را می‌کشید، شیدانه زیر گوشش می‌چسبید و مانند وکیل، متن بلند بالای ذهنش را توی ذهنش مرور می‌کرد. او هم فقط "چشم" می‌گفت و کله تکان می‌داد. دست آخر هم مشت شیدانه را به جان می‌خرید. چون می دانست الکی سر تکان می‌دهد و دست آخر رضایت می

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نسترن

    00

    زوج باحالین💜

    ۷ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    عاشقشونم 🥰😍

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.