پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۲۰۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه



-خوبی طاها؟
از لای چشمان خمارش نگاهی به شیدانه انداخت:
-فک نکن عشق‌بازیت با شهیادو نشنیدم.
-پس خوبی.
-تو که بلدی اینقد مامان خوبی بشی، چرا نمی‌شی؟
-گول یکی دو شبو نخور. چیزی می‌خوری؟
-چایی داری؟
از تخت جست زد پایین:
-حواست به شهیاد باشه.
روی پهلوی چپ چرخید. سمتی که شهیاد بود. تا روی آرنج بلند شد. پاهای شهیاد را بهم چسباند و سمت خود برش‌گرداند. کودک

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.