طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و سوم :
سرسرهای که اتفاقا شیب بسیار تندی داشت بالاخره به اتمام رسید و مسافرینش را به مقصدشان رساند؛ آن هم چه رسیدنی! رسیدنی که با اوج شادی و پایکوبی دوستان شیمیدان همراه بود. مگسها... موشها... عنکبوتها... استخوانهای متحرک با آن لباسهای عجیب و مضحکی که در بر داشتند همگی به رقص و شادمانی پرداختند به آن امید که این بار ولادیمیر واقعی خود را یافته باشند. ولادیمیر با آن همه ازدحام و هیاهو به و
آمینا
00این ولادیمیر چون خاطرات پدربزرگشو خونده خیلی سرخوشانه رفته طبقه زیرین دنبال هیجانه فکر کنم😅