پارت بیست و سوم

زمان ارسال : ۲۱۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

سرسره‌ای که اتفاقا شیب بسیار تندی داشت بالاخره به اتمام رسید و مسافرینش را به مقصدشان رساند؛ آن هم چه رسیدنی! رسیدنی که با اوج شادی و پایکوبی دوستان شیمیدان همراه بود. مگس‌ها... موش‌ها... عنکبوت‌ها... استخوان‌های متحرک با آن لباس‌های عجیب و مضحکی که در بر داشتند همگی به رقص و شادمانی پرداختند به آن امید که این بار ولادیمیر واقعی خود را یافته باشند. ولادیمیر با آن همه ازدحام و هیاهو به و

206
14,814 تعداد بازدید
122 تعداد نظر
33 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۶ ماه پیش

دوستان عزیزم سلام💚
ممنونم به خاطر وقتی که برای این نوشته گذاشتید
طبقه‌ی زیرین یک داستان کوتاه و پر از رمز و رازه که هر خواننده‌ای می‌تونه برداشت‌های متفاوتی از قصه داشته باشه.
پایان رمان احتمالا کمی شما رو شوکه کنه و انتظارش رو نداشته باشید؛ اما مطمئن باشید این بهترین پایان برای طبقه‌ی زیرین بود و امیدوارم باهام موافق باشید.
یکی از فکت های رمان:
ملکه‌ی خونخوار (ایزابلا) در اصل همون ویکتوریا، عشق قدیمی آقای کوئین بود منتها به خاطر دریای فراموشی هیچکدوم هرگز همدیگه رو به یاد نداشتن و ما این موضوع رو از گردنبند ملکه متوجه می‌شیم.
باقی فکت‌های رمان به عهده‌ی برداشت خودتونه💚
امیدوارم ازش لذت برده باشید و نظرتون رو بهم بگید.
موفق باشید

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    این ولادیمیر چون خاطرات پدربزرگشو خونده خیلی سرخوشانه رفته طبقه زیرین دنبال هیجانه فکر کنم😅

    ۷ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره این یکی آرزوش بود بیاد🙈

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید