پارت نوزده

زمان ارسال : ۲۵۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 19 دقیقه

***
با اینکه، شب گذشته تقریبا خواب عمیقی داشتم، اما خسته بودم!
مغزم درد می‌کرد، چشمانم درد می‌کرد، پاهایم درد می‌کرد، دستانم درد می‌کرد، موهایم، گونه‌هایم، پلک‌هایم و تمام آنچه را که تو نوازش نکرده بودی، درد می‌کرد!
او که بعد از یک تیپ حسابی از خانه بیرون زد، من هم با ساده‌ترین حالت ممکن پس از خو*ردن یک لیوان شیر، از خانه بیرون زدم.
غریبه شده‌ای مرد من، دیگر اهل اینجا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.