پارت صد و بیست و پنجم :

رخشا دستمو گرفت و بهم نزدیک شد:
- کافیه؛ بیاین راجع بهش حرف نزنیم.
زمزمه کردم:
- مشکلی نیست عزیزم.
نگین با مکث کوتاهی:
- بسیارخب؛ کی قراره این خانوم جاسوسمون رو ببینیم؟
مایک:
- فردا کانیا رو میارم اینجا.
شهاب به ماگ قهوه‌اش لب زد:
- خوبه... چون آرمان هم فردا تو خاک ایتالیاست.
شرایط بهتریه اگر آرمانم باشه.
نگین:
- آرمان مگه ایران ماموریت نداشت؟؟

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۳۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

دانلود رمان عاشقانه زاموفیلیا از هارو در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه زاموفیلیا از هارو در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه زاموفیلیا از هارو در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه زاموفیلیا از هارو در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه زاموفیلیا از هارو در دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    21

    اگه شهاب تمایل مایک رو بفهمه خودش میگه من همون شهاب تنها باشم کافیه دیگه چیزی نمیخوام😅😅

    ۱۱ ماه پیش
  • آمینا

    20

    مایک هم بلده ها.😅من استرسم داره شروع میشه الان شدم مثل آخرای جلد یک که سام رفت ماموریت .توروخدا ایندفه دیکه به خیرخوشی تموم بشه هیچکدومشون طوریشون نشه

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.