پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت بیست و چهارم
زمان ارسال : ۲۶۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 11 دقیقه
شیدا با پلاستیک های تو دستش جایی درست وسط حیاط وروبه روی درب ورودی خانه ایستاد.
انگشتانش قرمز شده بود ومچ دستش هم درد میکرد. در همان حین اسماعیل که از سوئیتش بیرون آمد نگاهش به او افتاد.
چند ثانیه مکث کرد وبعد به طرف او راه افتاد، میا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آزاده دریکوندی
00چرا اونجایی که گفتی هوتن خال داره و حامی هم همین طور..احساس کردم اینابرادرن و دور افتادن؟🙄اگه این جوری باشه هوتن می دونه که حامی داداششه و احتمالا یه حساب داره باهاش🤣درسته یا غلط من که بریدم و دوختم