پارت بیست و سوم :

زنگ زدم به بچه ها و جویای حالشون شدم
البته بماند که کلی سوال پیچم کردن و منم با گفتن اینکه این جریانات مربوط به یکی از پرونده های پزشک قانونی که زیر دستم بوده و درخواست رشوه بهم دادن ولی من قبول نکردم سر و ته ماجرا را هم اوردم
ولی بعید میدونم باور کرده باشن.

بلافاصله رفتم پیش صاحب خونه ام و کارای فسخ قراردادو انجام دادم و قرار تخلیه رو هم گذاشتیم برای پس‌فردا.

برگ

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۲۱ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    خیلی دلم میخواد بدونم ساعت هشت چه اتفاقی می افته ،ممنون نویسنده جان

    ۱۱ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۱۹ ساله 00

    عالی بود مرسیییی حانیا جونم❤️

    ۱۱ ماه پیش
  • Zahra

    00

    بی صبرانه منتظرم بخش اصلی رمان شروع شه😍

    ۱۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.