زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت صد و بیست و سوم :
شهاب ماگ قوه رو به لباش نزدیک کرد:
- بهتره پرونده کانیا رو زیرو رو کنیم! اولویت با انگیزههای احساسیه. وقتی پای انتقام وسط باشه حد و حدود میانی وجود نداره.
ادامه دادم:
- یا صده یا صفر! برد یا باخت.
رخشا خیره به پرونده و درحال خوندن زیرلبیش برگشت سمت من و مایک:
- صبر کن؛ خواهرت... دورگه تایلندی-آمریکاییه! این یعنی... .
مایک:
- پدرم بعد از جدا شدن از مامانم رفت تایلند!
Zahra
00❤️